پاسخ به ابهام های زندگی سیاسی شیخ بهایی
عملکرد سیاسی شیخ بهایی از چند جهت مورد توجه محققان منتقد قرار گرفته است، این موارد عبارتند از:
الف) همکاری با سلاطین صفوی در قالب پذیرش منصب شیخ الاسلامی.
ب) مدح سلاطین معاصر خود و تالیف کتاب یا رساله به نام آن ها.
ج) تضاد و دوگانگی در نظر و عمل سیاسی.
در این جا موارد انتقادی مذکور را به ترتیب و همراه با پاسخ آن ها مطالعه و بررسی می کنیم:
الف) همکاری با سلاطین صفوی
تعامل نزدیک عالمان دینی با حاکمان سیاسی در عصر صفوی به لحاظ مشروعیت چنین رفتارهایی از دیرباز مورد بحث و گفت وگوی اندیشمندان بوده و هست.
برخی از نویسندگان معاصر بی پروا عملکرد سیاسی عالمان شیعی عصر صفوی را نقادی و تقبیح کرده اند و شیخ بهایی را به خاطر همکاری و رابطه نزدیک او با شاه عباس، مورد سخت ترین نکوهش های خود قرار داده اند.
یکی از این نویسندگان با تعریض نسبت به مدافعان رویه علمای شیعه در عهد صفوی زبان به طعن آن ها گشوده و می گوید:
درست است که این حاکم فاسد است، درست است که در همین عالی قاپو خانه هایی می بینیم که مثل خانه های خلیفه بغداد آلات موسیقی و مشروبات دارد، درست است که سلطان صفوی مثل خلیفه عباسی بغداد اهل همه فرقه است، اما این مانع از این نمی شود که جامعه و وجدان شیعی نتواند نظام استبدادی و فساد اخلاقی او را تحمل کند، وقتی می بیند که یک روحانی بزرگ، و عالم بزرگ و باتقوا و نابغه شیعی مثل شیخ بهایی که از مفاخر علمی ما است با او همکار است و همراه است; توده مذهبی می پذیرد و تحمل می کند چرا؟ زیرا درست است که این حاکم مثل خلفا زندگی می کند اما حب علی در دل دارد… و این، همه چیز را توجیه می کند برای چه؟ برای این که روایت است… که محب علی در بهشت است ولو عاصی بر من باشد و مبغض علی در دوزخ است ولو مطیع من باشد.
این سخنان را اگر حمل بر غرض ورزی نویسنده نکنیم مسلما از روی احساس دلسوزی گوینده نسبت به دین و مذهب تشیع نبوده است. تامل در تاریخ سیاسی تشیع در این دوران (که دوره همگرایی و اقبال عالمان دینی به سیاست برای تایید و تقویت حاکم شیعی است) عکس دیدگاه این نویسنده را نشان می دهد.